با سلام خدمت تمامی دوستان
خوشحالم از اینکه میبینم هنوزم که هنوزه یاد شهر مردان خدا از یادها نرفته
شهری که اشخاصی مثل مرحوم پرویز دهداری منوچهر سالیا شهید دریا قلی و....... از اون بلند شدن و نامشون در کنار دیگر مشاهیر ایران گذاشته شده
اینم چندتا چیز از شهر ابادان
اصطلاحات بومی آبادان:
ا:
ال اف:لاف،بزرگنمایی.با دروغ و خالی بندی خیلی فرق دارد.
آب مکانیک:فاضلاب.در شرکت نفت به قسمت ادارهء فاضلاب گفته میشد.
آبودان:آبادان.
آسک:آسیاب دستی که با آن در خانه ها گندم را آرد می کردند.تشکیل شده بود از دو صفحهء سنگی که روی هم قرار میگرفتند و یک دستهء چوبی یا فلزی،سنگ بالایی متحرک بود و سنگ پایینی ثابت وستمکش.گندم را از درون سوراخ سنگ بالایی به میان این دو سنگ می ریختند و دستهء آنرا مادر بزرگها با دست می چرخاندند و آنقدر می چرخاندند تا گندم کاملا" آرد میشد.اگر شنیدید که مردان آبادانی در کشاکش دهر سنگ زیرین آسیاب بوده اند،معنایش همین است.یعنی همیشه صبر پیشه کرده اند و صبوری به خرج داده اند.
آف:تعطیلی،بیکاری،خاموشی.
آفیس بوی:پادو،گماشته.
آفیس:دفتر کار.
آمو:عمو،عامو هم میگوییم.
اب سنت:غایب.اصطلاح شرکتی هاست.
ادووه:ادویه.
اُرد:دستور دادن،امر کردن،از اردر انگلیسیها گرفته شده.
اسپکتر:رئیس،مسئول.
اسپیتال:آبادانی شدهء هاسپیتال است به معنای بیمارستان.
استور:کلمه ایست که از انگلیس آمده ولی دیگر مال خودمان شده،به معنای فروشگاه،بطور خاص به فروشگاههای شرکت نفت گفته میشد.
استیج:سکو،جایگاه.
استیشن:ایستگاه.
اسکرو:پیچ گوشتی،اصل آن اسکوردرایور است.
اش تی تی:نوعی بازی محلی است.زووو هم میگفتیم.
ام پی:پلیس محافظ شرکت نفت و منازل شرکتی.
ایستگاه 13:فیه،بعد از زیارتگاه سید عباس است.اصطلاحی طنزگونه بوده که دیگر مصطلح نیست.
ب:
باخسام:نوعی نان تنوری فانتزی،پیراشکی.
باخسم:باخسام،نان سفید.
بافتن:با مشت زدن.
بافه:یک مشت از هر چیزی.
بای سیکل:دوچرخه.
بتل:نوعی سوسک سیاه با بالهای ضخیم است.
بسکوت:بیسکوئیت.
بگ پی:پولی که از حقوق مانده بود و جزء طلب کارگران محسوب میشد.همان دیون است.
بُلکم:متمرد،رودار،پر مدعا.
بلم:قایق،قایقهای چوبی و کوچک دست ساز را می گوییم.
بلهر:بی ادب،گستاخ.
مقاله ای که می بینید گلچین از چند سایت مختلف و همچنین مطالبی از خودم است.
آبادان شهری در جنوب غربی ایران و دومین شهر خوستان پس از اهواز است.بعلت نزدیکی بیش از حد به خرمشهر و در واقع اتصال این دو شهر به یکدیگر رویهمرفته
نیم ملیون نفر جمعیت دارند.
صنعت:
این شهر دارای بزرگترین پالیشگاه نفت ایران و تامین کننده نیمی از بنزین و گازوییل کشور است که در حدود 10000 هزاز نفر در آن مشغولند.علاوه بر آن دارای یک شهرک صنعتی و دو کارخانه کشتی سازی ویک واحد پتروشیمی و نیروگاه گازی می باشد.
تجارت:
آبادان اکنون به درگاه اصلی ورود پرادو به ایران تبدیل شده و بسیاری از اجناس خارج به شکل قاچاق و..قانونی وارد این شهر می شود.هر چیزی که فکرش را بکنید انواع خوراکیهای عجیب و خوشمزه شربت کاکائو پودر شربت شیرینی وخوردنیهای جور واجور . در بازار ته لنجی های آبادان که قدم میزنید هوس میکنید 20 میلیون نقد تو جیبتون باشه و هر چی به چشت خورد بخری.دستفروش های با مزه با آن لهجه شیرین و لاف های آنچنانی:سس فلفل 3 تا هزار خونه دار بچه دار زمبیلو بیار سوغات قاره آبادان یلااااا بدو
نظامی
این شهر یکی از مناطق استراتژیک نطامی ایران است ودارای دو پایگاه دریایی خرومشهر و اروند و دو یگان از لشکر 92 ارتش و لشکر 7 سپاه و یک سایت رادار پدافندی است.
مردمان و فرهنگ:
در آبادان مردم دارای خونگرمی بسیار زیادی هستند دوستانی که آمدند می دانند.اگر از یه آبادانی آدرس بپرسی حتی اگه دسشویی داشته باشه و یا با موبایل حرف بزنه ول میکنه و اگه پاش بیفته تا دم در خونه میبرتت.اسم خیابونای آبادان هم هنوز مل زمان شاهه و اسمای جدید رو صدا نمیزنن.اگه با اسم جایی هم حال نکنن از خودشون یه اسمی میذارن روش.مثلا به محلی کافی شاپ میگن کفیشه-به الروسیه میگن عروسی-به کوچه میگن لین و....
لهجه:
لهجه آبادانی یکی از شیرین ترین لهجه های ایران است که در آخر هر فعل یک ضمه میدهند.مثلا رفتم =رفتوم.میزنمت=میپوکونمتا.
بسکوت:بیسکوئیت.تش باد:باد داغ و سوزاننده.وقتی در مرداد ماه میوزد آرزوی شرجی شهریور ماه را میکنی!!!
دامبالان:دمبلان،دمبهء گوسفند-سی کو:ببین،نگاه کن.-فنتول:ریزه میزه -کنجیر:نیشگون-گزایل:آبادانی شدهء گازوئیل است!!!
لین:خیابان،کوچه،ردیف.-هندی:آدم گیج،فراموشکار و زودباور،خنگ.شاید کاربرد این واژه از زمان همزیستی آبادانیها با هندیها آغاز گردیدهیزله:نوعی پایکوبی عربی است
آبادان کنونی شهری است که به واسطه جنگ بسیار آسیب دیده.ولی در چند سال اخیر مقداری ترمیم شده .
هوای آبادان در نیمی از سال بسیار گرمه برای همین صبحها خیابان خلئته ولی بعد از ضاهر بعد اذان ملت دوبله سوبله میریزن تو خیابون وخیابون امیری ته لنجی ها و بازار مرکزی و پارگ شاهپور پر میشه از جوونای و دختر پسرای بسیار خوش تیپ که با اینکه جیباشون خالیه ولی لباساشون کم کم 100000 هزار تون کمتر نیست.
آبادانیا با اهوازیا بسیار لجن و معمولا با فحش خواهر مادر از اونا یاد میکنن.ولی با بقیه ایرانیا بسیار خوبن و به شدت غریبه دوست.
صنعت نفت آبادان
عشق همه آبادانیا تیم صنعت نفته و پرسپولیس استقلالی تو استادیوم آبادان جرات تشویق نداره.
چند سال پیش یک تماشاگر پرسپولیسی رو تو استادیوم لخت کردن.
آبادان جای دیدنی با حالی داره-لب شط -اسکله-ته لنجی ها-کادوس-اروند کنار-شلمچه و خلیج همیشه فارس
آبادانیا آدمای بسیار باهوش و طنزپردازی هستند و معمولا اکثر شهرستانی ها و تهرانیایی که به آبادان می یان رو دست میندازن .
سربازانی هم که از آبادان به خدمت اعزام میشن اگه با هم یه جا بیفتن خواهر پادگانو......
امیدوارم مورد توجه قرار گرفته باشه . .شریفی
با سلام و خسته نباشید به کاربران.
من محمد جعفر شریفی هستم متولد25/7/68 ساکن ابادان
دانشجوی معماری هستم.امید وارم که لحظات خوبی
تو این وب سایت سپری کرده باشید
ارزوی موفقیت برای تک تک دوستان عذیز
با تشکر